خلاصه داستان:
مردی به نام ابراهیم، استاد فیزیک دانشگاه در آستانهی مرگ با زنی روستایی به نام تی تی آشنا میشود به طوری که زندگی و مرگ ابراهیم را از نو معنا میکند.
خلاصه داستان:
روایتی از زندگی شهید هسته ای، داریوش رضایی نژاد، است. شهره همسر او به خاطر تهدیدهایی که متوجه خانواده اش است، عاشقانه خود را به آب و آتش می زند تا زندگی اش را از تشویش و آشفتگی نجات دهد.
خلاصه داستان:
خواهر و برادری به نام حنا و امیرعلی است که از عروسکی به نام بام بالا کمک می گیرند تا پدر و مادر خود را آشتی دهند. بام بالا عروسکی است که به همه بچه ها کمک می کند به آرزوهای خود برسند. در قسمتی از فیلم، همه بزرگسال های شهر به دست او تبدیل به مجسمه می شوند تا بچه ها با خوشحالی و فارغ از امرونهی آن ها هر کاری که دوست دارند انجام دهند.
خلاصه داستان:
دختری به اسم لیلا در سن چهل سالگی تمام زندگی خود را صرف مراقبت از والدین و چهار برادرش کرده است. خانواده ای که در شرایط تحریم ایران دایما در حال بحث و زیر فشار قرض های متعدد است. در حالی که برادران او به سختی تلاش می کنند که خرج زندگی خود را دربیاورند، در این شرایط لیلا نقشه ای می چیند…
خلاصه داستان:
خوشبختی توی رابطه، یهچیز کاملاً شانسیه؛ شاید اینکه دیگران از ما بترسن و مجبورشون کنیم که با ما بمونن، قابل اطمینانتر از این باشه که عاشقمون باشن.
خلاصه داستان:
پسری به نام عطا است که با پدرش در جنوب شهر زندگی میکند. همسایه عطا با معرفی دختری به او، میخواهد که به مدت چند روز به او اجازه ماندن در خانهشان را بدهد و این شروع دردسرهای عطاست.
خلاصه داستان:
داستان «چند میگیری گریه کنی ۲» از جایی آغاز می شود که پسر پیرمرد ثروتمند قسمت اول این فیلم بعد از سی سال به ایران بر می گردد تا ارث پدرش را بگیرد؛ اما با وصیت عجیب پدرش روبرو می شود: او برای به دست آوردن ارث باید هفت مراسم ختم برای هفت خانواده نیازمند برگزار کند، با این شرط که خودش هم نقش موثری در این مراسم ها داشته باشد.
خلاصه داستان:
مردی که تا خرخره زیر بار بدهی های سنگین رفته، تصمیم می گیرد برای پرداخت قرض ها با کمک همکارش و دوست دوران جوانی اش دست به سرقتی بزرگ بزند؛ سرقتی که ماجراهای خنده داری را برای هر سه آن ها رقم می زند.
خلاصه داستان:
داستانی متفاوت و ماورایی از زندگی کسانی است که در جنگ تحمیلی حضور داشته اند. داستان این فیلم در دفتر کار خدا و با حضور فرشته های سمت راست و چپ شانه اتفاق می افتد. این فیلم به نحوی ادامه فیلم «دموکراسی تو روز روشن» است.
خلاصه داستان:
معدنچیا میگن: هرچی بیشتر دنبال الماس بگردی، کمتر پیداش میکنی. به عقیده اونا، الماسه که آدمشو پیدا میکنه. اونه که تصمیم میگیره دست کی بیوفته و رو انگشت کی بشینه…
خلاصه داستان:
علفزار که براساس روایتی واقعی ساخته شده درباره بازپرس دادگاه کیفری است که در آستانه انتقالیش درگیر پروندهای پیچیده شده است.
خلاصه داستان:
پس از مرگ معاویه، یزید به عنوان خلیفهی مسلمین بر خلافت تکیه میزند و به والیِ مدینه نامه مینویسد که از حسین (ع) بیعت بگیرد. بکیر ابنِ حُر که به عنوان پیکِ ویژهی دربارِ دمشق انتخاب شده است مامور رساندنِ نامه یزید به مدینه می شود. او که جوانی پُرشور و در جستجوی حقیقت است در مدینه درمییابد که حاملِ نامهایست که در آن به قتلِ حسین(ع) فرمان داده شده است. بکیر در مکه با افکار و اندیشههای امام حسین(ع) آشنا میشود. مردم کوفه با ارسال نامههایی بیشمار، حسین(ع) را به کوفه دعوت کردهاند تا در قیام علیه یزید، آنها را یاری کنند. حر ابن یزید ریاحی، به همراهِ بکیر و دو هزار سوار از سوی عبیداله مأمور میشوند به سمتِ کاروان حسین(ع) که به سمت کوفه در حرکت هستند بروند. کاروان امام حسین(ع) در شماری اندک، در کربلا به محاصرهی هزاران نفر از سپاهیانِ دستگاهِ خلافت درمیآیند. در روز عاشورا ، نورِ حقیقت بر چشمانِ بکیر میتابد و …
خلاصه داستان:
در مورد ثور خودش را در یک ماجراجویی متفاوت که قبلا تجربه نکرده، میبیند و او در تلاش است تا به آرامش درونی خودش برسد. اما بازنشستگی ثور توسط یک قاتل کهکشانی بهنام گور قصاب خدایان که بهدنبال انقراض خدایان است، متوقف میشود. برای مواجه شدن با این تهدید، ثور از پادشاه والکری، کورگ و جین فاستر که حالا به مایتی ثور تبدیل و با میولنیر بسیار قدرتمند شده، درخواست کمک میکند.
خلاصه داستان:
پسر جوانی متوجه می شود که یک ابرقهرمان که تصور می شد پس از یک نبرد حماسی بیست سال پیش ناپدید شده است، ممکن است هنوز در اطراف شهر باشد.
خلاصه داستان:
دو برادر که پس از مرگ پدرشان که یک کشتی گیر سابق بود برسر مسائل مالی به مشکلاتی میخورند ، برادری که فکر میکند میتواند برادر کوچک خود را از اعتیاد نجات دهد خودش در دام خلاف می افتد و…
خلاصه داستان:
دربارهٔ مردی میانسال به نام کاظم است که در روستای پیرکندی شهرستان خوی زندگی میکند. او که دانشجوی معماری دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده، پس از یک شکست عاطفی از دانشگاه انصراف داده و به زادگاه خودش برگشته است.
خلاصه داستان:
ماموری امنیتی با نام رضا از طرف وزارت اطلاعات در تلاش است تا عملیاتی ترتیب داده و طی آن بتواند عبدالمالک ریگی، سرکرده گروه تروریستی را دستگیر کرده و از وقوع حملات انتحاری گسترده در مراکز استان های کشور جلوگیری کند.
خلاصه داستان:
احمد خسروی، مسئول رسیدگی به پروندهای مشکوک به قتل میشود و به سرنخهایی دست مییابد که پشت پرده این قتل رازگونه، به کشف شبکه فساد اقتصادی میرسد.
خلاصه داستان:
حسن و عطا پس از سالها به ایران برمیگردند.آنها به اجبار برای امرار معاش به نوازندگی در خیابان ها می پردازند، پس از مدتی سودای خوانندگی آنها را رها نمیکند تا این که تصمیم به انتشار آلبوم موسیقی میگیرند. اما به لحاظ مالی در تنگنا هستند پس تصمیم میگیرند…
خلاصه داستان:
فردی به نام سعید، مردی چهل ساله و بسیار مذهبی و متعصب است. پس از آنکه همسرش مورد آزار و مزاحمت یک راننده قرار می گیرد، تصمیمش برای انتقام گیری او را وارد مسیری تاریک می کند، او تبدیل به عنکبوتی می شود که برای رسیدن به هدفش قربانیان زیادی می گیرد.