خلاصه داستان:
پیمان بعد از یک سوءتفاهم خانوادگی با کامران درگیر می شود. گمان ها به این سمت می رود که پیمان کامران را کشته. ماجرایی که شاید به قیمت زندگی پیمان تمام شود.
خلاصه داستان:
دنیا برای من جای کوچیکیه، احساس میکنم همه جا بسته است و نمیتونم نفس بکشم. انگار همه این لحظهها رو قبلاً دیدم، درختا، صدای آبشار، قورباغهها، اونا رو زمانی میبینم که در حال مردنم..